ناسزا گفتن در ذهن گناه است یا نه؟
پاسخ اجمالی
گناهانی که از انسان سر می زند، برخی در خارج تحقق پیدا می کند؛ مانند دروغ، غیبت و ... و برخی جنبه ذهنی و قلبی دارد؛ مثل پنهان کردن و کتمان شهادت، شرک و مانند آن. هر چند گناهان درونی دارای آثار و لوازمی در خارج هستند، ولی این آثار و لوازم غیر از خود گناه است. با مجله اینترنتی بی کلک همراه شوید.
فحش و ناسزاگویی در ذهن به چه معناست؟
فحش و ناسزاگویی، عبارت است از آشکار کردن امور زشت و ناپسند با الفاظ و عبارات صریح. ناسزاگویی، از گناهانی بوده که جنبۀ خارجی دارد
هر چند در ذهن به عنوان مقدّمه نیز تحقّق پیدا می کند؛ مانند حسد که اگر آشکار شود و اعمال حرامی بر ضدّ دیگری انجام شود، گناه است، امّا اگر در درون به صورت خطورات ذهنی و نفسانی باشد، و خود شخص هم از این عملکرد ذهنی ناراحت باشد و جنبۀ عملی و عینی پیدا نکند، بیشتر علمای اخلاق و فقها – با استناد به روایاتی مانند حدیث رفع – آن را گناه نمی دانند.
پاسخ تفصیلی
با توجّه به مطالب ذکر شده، بیان می شود:
1 – هر چند فحش و ناسزاگویی به مقام عمل و الفاظ در نیاید و تنها در ذهن باشد، گناه محسوب نمی شود؛ امّا پرورش چنین عملکرد ذهنی و نفسانی و دوری نکردن از آن، پسندیده نبوده و ممکن است به صورت گناه آشکار شده و حتی گناهان دیگری را نیز به دنبال داشته باشد
قطعاً چنین شخصی با کسانى که منزّه از آن هستند، در رتبه و درجه معنویّت و تقوا تفاوت دارد. همان طور که طبق آیۀ شریفۀ:
«اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمان ها گناه است»
تا بدگمانی درونی، اظهار نشده و ترتیب اثر داده نشود، گناه به حساب نمی آید؛ زیرا ظنّ و بدگمانی از خطورات نفسانى و یک امر قهری است و در اثر قرائنى، این خطورات براى انسان رخ می دهد، ولی نباید این خطورات، را پرورش داد و اصرار بر آن ورزید.
از این رو، برای آدمی شایسته است که از این امور ذهنی و نفسانی با تمرین و ممارست پرهیز کند.
2 – امکان این وجود دارد که ناسزای ذهنی بعد از مدّتی قُبح و زشتی ناسزاگویی را در ذهن انسان بشکند و شخص مرتکب بدگویی و بد زبانی شود، پس ترک آن به عنوان پیشگیری از گناه لازم به نظر می آید.
3 – آیۀ شریفۀ: «اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه میکند» منافاتی با این ندارد که گفته شود تا ناسزاگویی جنبۀ عملی و عینی پیدا نکند، گناه نیست؛
زیرا اولاً:
خداوند بر گناهى که در دل و ذهن خطور می کند، کیفر نمى نماید؛ بله، اگر در دل و ذهن، تصمیم بر گناه گرفت و بنا گذاشت و اصرار داشت که آن را انجام دهد، چون خود این تصمیم، کارى از کارهاى قلب است، خداوند او را به جهت همین کار قلبی و متناسب با آن، مجازات می کند.
ثانیاً:
آیۀ شریفه ناظر به این است که خداوند تنها گناهان ظاهری و خارجی را که با اعضا و جوارح انسان انجام می گیرد، مؤاخذه نمی کند، بلکه گناهان قلبی و باطنی(چون شرک) را هم مورد محاسبه و مؤاخذه قرار می دهد؛
چون او حاکم بر جهان و آگاه از همۀ حوادث ظاهری و باطنی و اعمال درونی و بیرونی و همۀ افکار و نیّت ها است و هیچ چیز از او مخفی نمی ماند.
4 – در پایان، برای روشن شدن اهمیّت ترک فحش و ناسزاگویی به چند روایت از سخنان معصومان (ع) اشاره می شود:
پیامبر اکرم (ص): «وارد شدن به بهشت بر هر ناسزاگو و دشنام دهنده حرام است». البته اگر توبه واقعی نکند و گرنه اگر توبه نماید و از کسی که به او فحش داده، عذرخواهی کرده و رضایت او را جلب نماید، و با اعمال نیکو این گناه را جبران نماید، آمرزیده می شود.
امام على(ع): «انسان بزرگوار، هرگز دشنام ندهد».
امام باقر(ع): «حربه فرومایگان، زشت گویى و بدزبانی است» و «با مردم به نیکوترین سخنى که دوست دارید آنان به شما بگویند، سخن گویید، چرا که خداوند از فردى که مؤمنان را لعن میکند و به آنها ناسزا میگوید و طعنه میزند بیزار است، و از ناسزاگوىی بى آبرو، و گداى سِمِج نفرت دارد».