علت همجنس گرایی زنان چیست؟
همجنسگرایی همراه با دو گرایش دگرجنسگرایی و دوجنسگرایی، سه گرایش اصلی جنسی را تشکیل میدهند. به فردی که به جنس دیگر گرایش داشته باشد «دگرجنسگرا» و به افرادی که هم به جنس دیگر و هم به افراد همجنس با خود تمایل دارند، «دوجنسگرا» میگویند.
رفتار همجنسگرایانه به برقراری رابطهٔ جنسی با فردی همجنس اطلاق میشود. همجنسگرا به افرادی گفته میشود که ترجیح میدهند مدّتی طولانی به فعالیت جنسی با افراد همجنس خود بپردازند. برای توصیف سبک زندگی همجنسگرایانه از اصطلاح «همجنسخواه» استفاده شدهاست، زیرا باور بر این است که این اصطلاح نسبت به اصطلاح همجنسگرا بار منفی کمتری دارد. افراد زن و مردی که میخواهند جهتگیری جنسی همجنسگرایانه خود را بهطور علنی ابراز کنند معمولاً از اصطلاح همجنسخواه استفاده میکنند.
امروزه برای اشاره به افراد همجنسگرای مرد از گی که از واژهٔ انگلیسی Gay آمدهاست و برای همجنسگرایان زن معمولاً واژه لزبین یا لِز که از واژهٔ انگلیسی Lesbian آمده، استفاده میشود. در زبان فارسی در گذشته به همجنسگرایان زن، «طَبَقزن» گفته میشده که به عمل طَبَقزنی اشاره داشتهاست.این اصطلاح امروزه در زبان فارسی به ندرت مورد استفاده قرار میگیرد.
انجمن روانشناسی آمریکا معتقد است که براساس اتفاق نظر علوم رفتارشناسی و جامعهشناسی و متخصصان سلامت و سلامت روانی همجنسگرایی فینفسه نمونهای معمولی و رد نکردنی از اختلاف در گرایشهای جنسی انسان است.
در ادبیات و هنر برخی نقاط جهان از زمان بسیار کهن، شاهد اشاراتی به این پدیده هستیم. ادیان ابراهیمی همچون یهودیت، اسلام و مسیحیت با همجنسگرایی مخالفت کردهاند هر چند که در این رابطه در میان متخصصان دینی اختلاف نظر وجود دارد و برای نمونه برخی از فرقههای مسیحیت همجنسگرایی را گناه نمیدانند.
تخمین قابل اعتماد تعداد افرادی که همجنسگرا شناخته میشوند و درصدی از مردم که تجربه جنسی با همجنس داشتهاند به دلایل مختلفی برای پژوهشگران دشوار است.امروزه براساس بیشتر مطالعات در جوامع مختلف بین ۲٪ تا ۱۳٪ افراد جامعه در طول عمرشان شکلی از تماس جنسی با همجنسشان را تجربه کردهاند.طبق اعلام انجمن روانپزشکی آمریکا اغلب همجنسگرایان در روابط عاطفی پایدار هستند و حس عاطفی در همجنسگرایان با حس عاطفی موجود در دگرجنسگرایان برابر است و تفاوتی ندارد.
روابط و رفتارهای همجنسگرایانه همانگونه که توسط برخی مورد ستایش واقع شدهاند در طول تاریخ بسته به موقعیت، فرهنگ و زمان وقوع، محکوم نیز شدهاند. از اواخر سده ۱۸ میلادی جنبشهایی به منظور شناساندن و گرفتن حقوق قانونی برابر همچون حق ازدواج، اتحاد مدنی، سرپرستی فرزندخوانده، استخدام، خدمت در ارتش و دسترسی برابر به خدمات درمانی برای همجنسگرایان به وجود آمدهاست.
همجنسگرایی زنانه
لزبین برگرفته از نام جزیره «لزبوس» (به یونانی: Λέσβος) است در دریای اژه که محل زندگی «سوفو» شاعر یونانی قرن ششم پیش از میلاد بودهاست. او غزلیاتی در وصف عشق به زنان و مردان دارد و این امر زمینهای بوده که وقتی در قرن نوزدهم عنوانی خاص برای همجنسگرایی زنان ظاهر شد «سوفو» و زادگاهش خاستگاهی برای انتخاب نام «لزبین» قرار گرفت.
در واقع در تمدنهای باستانی نمیتوان مرزگذاریهای هویتی همجنسگرا/دگرجنسگرا را به صورتی که امروزه عادت کردهایم تطبیق داد. مشابه عشقی که سوفو به دختران بیان میکردهاست را در سراسر دنیای باستان میتوان میان زنان یافت. اما قالبهای امروزی ما نمیتواند به درستی این روابط را توصیف کند. چنین تساهلی در بینالنهرین و مصر باستان نیز وجود داشتهاست.
برخی در قانون حمورابی هم اثر تساهل در مورد روابط زنان را یافتهاند. در این قانون از کسانی یاد شدهاست به نام salzikrum که بهطور تحتلفظی به دختر-مردانه یا زن-مردانه ترجمه شدهاست. اما عدهای این ایده را نمیپذیرند و معتقدند که این ایده مطابق با جامعه مردسالار این دوره نبودهاست. به نظر میرسد که این شخصیت میتواند تا حدودی مطابق با ایده لزبین بودن باشد. به هر روی عنوان لزبین نخست برای اشاره به شیوه تغزلی به کار میرفته که حاکی از عشق میان زنان بودهاست.
اما تدریجاً به عنوان یک ترم پزشکی برای توصیف رابطه جنسی میان زنان استفاده شده؛ یعنی آنچه tribadism (این اصطلاح به معنی برهم مالیدن واژنها در پوزیشن قیچی است معادل آنچه که در عربی مساحقه و در فارسی طبقزنی نامیده میشود) نیز خوانده شدهاست. همجنسگرایی زنان به عنوان لزبینیسم نخستین بار در زبان سکسولوژیستهای قرن نوزدهم و بیستم ظاهر شد. در اواخر قرن هجدهم هاینریش اولریکس در تحقیقات خود در مورد همجنسگرایی مطابق دیدگاه آن دوره که هنوز گرایش جنسی و هویت جنسیتی را از هم جدا نمیکردند، همجنسگرایان را به عنوان یک جنس سوم تشخیص داده بود.
او عنوان اورانیر را برای همجنسگرایان مرد و زن بر میگزید. به همین ترتیب همجنسگرایی نیز با یک واژه پزشکی یعنی اورانیسم خوانده میشد که در میان سکسولوژیستهای آلمانی تا مدتی به جای لزبینیسم به کار میرفت. هویت لزبینها در کشورهایی اروپایی و آمریکایی شمال اغلب تحت تأثیر فعالان و محققان فمینیست است. جنبشی که از دهه شصت فعال شدهاست. اما تا پیش از این دهه جمعهای زیر زمینی و انتشارات اغلب زیرزمینی یا در حاشیه جایی است که برونآیی لزبینها به عنوان یک هویت میسر بودهاست.
برای مثال در سال ۱۹۵۵ میلادی هشت زن همدیگر را در سانفرانسیسکو در خانه یکدیگر ملاقات میکردند تا مکانی برای رقص و آشنایی با یکدیگر داشته باشند. این نقطه آغازی برای تشکیل یک گروه از لزبینها در آمریکا بود به نام «دختران بیلیتیس» (با نماد اختصاری DOB). آنها مجلهای به نام «نردبان» را سال بعد منتشر کردند که در آن عادی بودن زندگی یک لزبین، طرح نام و زندگی مشاهیر لزبین و بیان زندگی روزمره لزبینها و در مجموع عادیسازی امری که در این دوره هنوز داغ ننگ بزرگی در آمریکا محسوب میشود است. آنها عنوان «متفاوت» (به انگلیسی: the variant) را برای اشاره به لزبینها استفاده میکردند برای آنکه جامعه هنوز قادر به عادی بودن عنوان لزبین نداشت.
زنان همجنسگرا دست یکدیگر را نگاه داشتهاند.
با اصلاح قانون در قبرس شمالی به عنوان آخرین کشورحوزه اروپا، دیگر در این قاره، استرالیا و آمریکای شمالی کشوری وجود ندارد که همجنسگرایی در آن جرم محسوب شود. علاوه بر آن ازدواج همجنسگرایان هماکنون در شانزده کشور دنیا قانونی است. سازمان ملل متحد اعلامیه جهانی حمایت از حقوق اقلیتهای جنسی را منتشر کرده و تاکنون ۹۴ کشور عضو با امضای آن متعهد به رعایت این حقوق شدهاند. اخیراً در ۲۶ ژوئن ۲۰۱۵ دیوان عالی ایالات متحده آمریکا اعلام کرد که زوجهای همجنس بنا به قانون اساسی این کشور از حق برابری قانونی برخوردارند و به این ترتیب زوجهای همجنس در سراسر آمریکا اکنون حق ازدواج دارند. همچنین در ۲۳ ماه مه ۲۰۱۵ مردم ایرلند در یک همهپرسی به ازدواج زوجهای همجنس رأی «آری» دادند.
در ایران :در قوانین ایران، همجنسگرایی زنانه زیر عنوان «مساحقه» عملی مجرمانه محسوب میشود.
سحق -بر وزن سنگ- یا مساحقه معانی گوناگونی دارد، از جمله: جامهٔ کهنه، ریزه ریزه کردن، کوبیدن، نرم کردن، ساییدن و پاک کردن و در اصطلاح حقوقی به عمل دو زن که از هم لذت جنسی میبرند و با مالیدن آلت زنانه خود به هم شهوت میکنند و در ماده قانونی «همجنسگرایی زنان با اندام تناسلی» اطلاق میشود.
دربارهٔ جرم مساحقه روایتی از علی، امام اوّل شیعه نقل شدهاست که برگردان فارسی آن عبارت چنین است: مساحقه در میان زنان مانند لواط در بین مردان است ولکن حد مساحقه صد ضربه تازیانه است، زیرا در مساحقه دخول نیست.
آیتالله خمینی در باب مساحقه میگوید: «با وطی زن به زن مساحقه واقع میشود و اثبات این جرم مانند اثبات لواط است و مجازات آن صد ضربه تازیانه است، به شرطی که مرتکب، عاقل، بالغ و مختار باشد و این کیفر در محصنه و غیر آن یکسان است؛ و گفته شده اگر مساحقه کننده محصنه باشد، حکمش سنگسار میباشد، ولی صحیحتر اوّلی است (تازیانه میخورد، و سنگسار نمیشود) و تفاوتی نیست در اجرای مجازات بین فاعله و مفعوله و زن کافر یا مسلمان».
حکم همجنس گرایی در اسلام
بر اساس نظر مذکور از آیتالله خمینی است که قانونگذار در مادهٔ ۱۲۹ قانون مجازات اسلامی هم مجازات مساحقه را ۱۰۰ تازیانه تعیین کردهاست. اگر مساحقهکننده پیش از شهادت شهود توبه کند، حد ساقط، ولی اگر بعد از شهادت توبه کند، موجب ساقط شدن حد نخواهد شد. به همین ترتیب است اگر مساحقه با اقرار شخص ثابت شود و او پس از اقرار توبه کند، قاضی میتواند از ولی امر، تقاضای عفو او را نماید.
جالب این که در روایات اسلامی در عبارتی کوتاه و پرمعنی اشاره به برخی از مفاسد آن شده است از جمله در روایتی از امام صادق (ع) می خوانیم که کسی از آن بزرگوار سؤال کرد:چرا خداوند لواط را حرام کرده است؟ فرمود:«اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زن ها بی نیاز (و نسبت به آنان بی میل) می شدند و این باعث قطع نسل انسان می شد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعی جنس موافق و مخالف می گشت و این کار مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار می آورد».
این مسأله تا به آن جا از دیدگاه اسلام زشت و ننگین است که در ابواب حدود اسلامی، حد آن بدون شک اعدام شمرده است و حتی برای کسانی که مراحل پایین تر همجنس گرایی را انجام می دهند مجازات های شدیدی ذکر شده، از جمله در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) می خوانیم:«من قبل غلاماً من شهوة الجمه الله یوم القیامه بلجام من نار»؛ کسی که پسری را از روی شهوت ببوسد، خداوند در قیامت لجامی بر دهان او می زند».
مجازات کسی که مرتکب چنین عملی شود از 30 تا 99 تازیانه ذکر شده است.
به هر حال شکی نیست که انحراف جنسی از خطرناک ترین انحرافاتی است که ممکن است در جوامع انسانی پیدا شود، چرا که سایه شوم خود را بر همه مسائل اخلاقی می افکند و انسان را به انحراف عاطفی می کشاند.
یکی دیگر از مجازات هایی را که اسلام برای چنین افرادی قائل شده آن است که ازدواج خواهر و مادر و دختر شخص مفعول بر فاعل حرام است، یعنی اگر چنین کاری قبل از ازدواج صورت گرفته شد این زنان برای او حرام ابدی می شوند.
آخرین نکته ای که در اینجا باید یادآور شویم این است که کشیده شدن افراد به این گونه انحراف جنسی علل بسیار مختلفی دارد و حتی گاهی طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود، و یا عدم مراقبت از فرزندان همجنس و طرز معاشرت و خواب آنها با هم در خانه ممکن است از عوامل این آلودگی شود. گاهی ممکن است انحرافات اخلاقی دیگر سر از این انحراف بیرون آورد، حتی شوخی های بی مورد که گاهی در میان دختران و یا پسران نسبت به همجنسان خود می شود، می تواند انگیزه کشیده شدن به این انحراف باشد.
قانونگذار در مادهٔ ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی اضافه نمودهاست:
«هرگاه دو زن که با هم خویشاوندی نسبی نداشته باشند بدون ضرورت، برهنه زیر یک پوشش قرار گیرند به کمتر از صد تازیانه تعزیر میشوند. در صورت تکرار این عمل و تکرار تعزیر، در مرتبهٔ سوم به هر یک صد تازیانه زده میشود» که در اینجا برهنه بودن دو زن بدون اینکه عمل مساحقه صورت گرفته شده باشد، امارهٔ عملی همجنس بازی و مجرمانه محسوب شده و به کمتر از صد تازیانه تعزیر میشوند. در صورت تکرار این عمل و تکرار تعزیر در مرتبه سوم به هر یک صد تازیانه زده میشود و هرگاه مساحقه سه بار تکرار شود و بعد از هر بار حد جاری گردد در مرتبه چهارم حد آن قتل است.راههای اثبات مساحقه در دادگاه همان راههای اثبات لواط است یعنی اقرار، شهادت ۴ شاهد مرد و علم قاضی میباشد.